مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

آخرین روز کاری

کوچولوی قشنگم بالاخره آخرین روز کاری از راه رسید   از صبح که اومدم تند تند شروع کردم به انجام کارایی که باید تحویل بدم و حدود 90 درصدش رو انجام دادم تا الان خیلی خوبه دیگه می تونم توی خونه استراحت کنم و به کارای عقب افتاده برسم ، اینجوری واسه مهرتاش قشنگم هم بهتره و امنیتش بیشتر میشه خیلی خوشحالم که فعلا دیگه سر کار نمیام و یه مدت کوتاه دیگه حدود 1 ماه دیگه پسر نازم این موقع ها به دنیا اومده و توی بغلمه وقتی بهش فکر می کنم اشک تو چشام جمع میشه و باورم نمیشه تو یه نعمت بزرگی که خدا بهمون داده واسه همین تو این 8 ماه که گذشت حسابی سعی کردم خوب ازت نگهدای کنم و در این زمینه بابا مهردادت نقش بزرگی داشت و خیلی خیلی به ما اهمیت می ...
3 اسفند 1390

رفتیم پیش خانم دکتر

پسر قشنگم دیروز بعد از ظهر بالاخره موفق شدیم دوربین مورد نظرمون رو بخریم تا بتونیم از پسر خوشگلمون حسابی فیلم و عکس بگیریم   بعد از خرید دوربین با بابایی رفتیم دکتر ، واااااااااااااااااای چقدر شلوغه اینجا ، خانم منشی گفت الان 8.5 هست فکر کنم 11 نوبتت بشه بعد کمی فکر کرد و گفت برو ساعت 9.5  10 بیا من و بابایی هم رفتیم و کلی توی بازار چرخیدیم و ساعت 9.5 رفتیم مطب ، سرتون رو درد نیارم بالخره ساعت 11 نوبت من شد ، بابایی بنده خدا بیرون یخ زده بود از سرما خانم دکتر سونو رو نگاه کرد و گفت خیلی خوبه سن بچه رو 3 روز بیشتر نشون داده یعنی رشدش خیلی خوب بوده بعدشم فشار و وزن مامان رو چک کرد و گفت خوبه 2 کیلو هم اضافه کردی و شدی 61 کی...
2 اسفند 1390
1